Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-06@01:10:44 GMT

«لم‌یزرع»روایتی دراماتیک از فاجعه کشتار دُجیل

تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۵۶۱۱۰

«لم‌یزرع»روایتی دراماتیک از فاجعه کشتار دُجیل

رمان «لم‌یزرع» نوشته محمدرضا بایرامی سعی کرده به نوعی مظلومیت شیعیان عراقی در طول هشت سال دفاع مقدس را به تصویر بکشد. شیعیانی که اگر در جنگ حضور داشتند ناچار از فشار حزب بعث بودند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ انتشارات کتاب نیستان ویراست چهارم از کتاب «لم‌یزرع» نوشته محمدرضا بایرامی را منتشر و روانه بازار نشر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همیشه جدی‌ترین حرف‌ها در ادبیات داستانی را باید در موقعیت‌هایی از آن جستجو کرد که انتظار جدی بودن از آن نمی‌رود. در بزنگاه‌هایی که فکر می‌کنیم داستان روی روال خودش افتاده و قرار است ما را به سمت پایانی محتوم هدایت کند، اوج فاجعه و بحران رخ می‌دهد؛ در غیر قابل تصورترین شکل ممکن از یک رخداد. مانند خودرویی که در خیابانی خلوت به آرامی در حال تردد است و ناگهان در یک تصادف سرنوشت خود و سوارانش را تغییر می‌دهد.

«لم یزرع» روایتی است از یک زندگی عراقی. شاید همان جوی آبی که قهرمان این داستان را به سوی سرچشمه خود می‌کشاند و در نهایت آشنایی با دخترک، همین موقعیت است. پسرک عراقی کشاورز زاده در اوج غرور جوانی، دل به دختری می‌بندد که هم‌کیش او نیست. یکی از پیروان تشیع است و دیگری تسنن و هر دو مثل جوی آب زلال.

قصه اما از جایی شروع می‌شود که این جوی آب بخشکد. از جایی که سنت‌های عشیره‌ای نمی‌گذارند، مسیر درست طی شود و راه خود را برود. پسر عراقی سردرگم و حیران، برای جنگیدن با سنت‌هایی که نمی‌بیند اما حسشان می‌کند، به جنگ با تن‌هایی می‌رود که می‌بیندشان، اما نمی‌داند برای چه باید با آنها جنگید. این خاصیت جنگ است که استخوان انسان را می‌ترکاند و از او موجودی دیگر متولد می‌کند. جنگ است که می‌تواند قواعد زیست را چنان تغییر دهد که از ترس مردن، دست به خودکشی و  پسرکشی بزنی.

«لم یزرع» در مقام رمان، روایتی است از سرنوشت تمامی این رویدادها. رمان محمد رضا بایرامی را اما می‌توان فراتر از یک داستان دید؛ فراتر از روایتی که او در پس یکسال مطالعه در تاریخ رویدادهای معاصر عراق روایت کرده و از فاجعه دُجیل توانسته روایتی دراماتیک ایجاد کند. این اثر سرگذشت محتوم یک ملت و یک سرزمین است. سرگذشت مردمی که نه می‌دانند برای چه باید با هم نوع خود بجنگند و نه اینکه کجا باید بجنگند و به میدان بروند. سرنوشت محتوم سرزمینی که سالهاست بایر و بدون کشت و زرع مانده و دیگر انگارافسانه لم‌یزرع بودنش برای مردم شیرین‌تر از آباد شدنش به شمار می‌رود.

محمدرضا بایرامی هرچند چند سال دیر، اما با اثری به منزل جایزه ادبی جلال رسید که می‌توان گفت در اوج قله پختگی ادبی و نگاه جامعه شناختی و انسانی او به زندگی است. او نویسنده‌ای است که گرچه بسیار از جنگ نوشته است اما مانده در زمین این رویداد نیست. او میدان‌های زیادی را برای نوشتن آزموده است و این‌ بار در عاشقانه‌ترین و تلخ‌ترین روایتی که می‌شد از او سراغ داشت.

روایت‌های متفاوت از خاطرات سربازی محمدرضا بایرامی در جبهه

بایرامی خود درباره این رمان گفته است:‌ «از سال 1388 تمام تاریخ معاصر عراق و دوران به قدرت رسیدن صدام را مطالعه کردم و آن را دوره‌ای بسیار دراماتیک یافتم. تخیل در این دوره و یا هر دوره دیگر برای نویسنده بسیار دشوار است چراکه رسیدن به صرف تخیل از قدرت انسان خارج است و هیچ نویسنده‌ای به گرد آن هم نمی‌رسد. همانطور که می‌دانید رمان پس زمینه‌های تاریخی دارد و البته مطالعات تاریخی چنین راهی را پیش رویم قرار داد. این پس زمینه‌های تاریخی به نوعی با اتفاقات در منطقه خودمان در ارتباط است. با وجود مطالعات چند ساله هنوز قادر به نوشتن نبودم، تردیدهایی داشتم تا اینکه به عراق سفر کردم و سبب شد در نوشتن آن تعجیل کنم. این رمان اگرچه به مسائل تاریخی می‌پردازد اما نباید آن را تاریخی پنداشت. همچنین علاوه بر مطالعه متون تاریخی با افرادی در عراق صحبت می‌کردم تا شاید بتوانم به روح زمانه در آن دوره نزدیک شوم.

 عشق در رمان داستان جوانی است که به دختری دل می‌بندد منتها عرف قبیله و عادات و رسوم آن اجازه چنین وصلتی نمی‌دهد و این جوان به نوعی به خودزنی می‌پردازد و به جنگ می‌رود جنگی که در واقعه دجیل به وقوع پیوست و صدام در آن 143 تن را کشت.

به نظر می‌رسد که فضای تلخ و خشونت‌آور می‌تواند برگرفته از خود من و تاثیرات خشونت منطقه در من باشد و این را امری بسیار ناهنجار نمی‌دانم. پیرامون ما چنین خشونتی را به بار آورده است.»

انتشارات نیستان چاپ چهارم این رمان را در 260 صفحه به قیمت 180 هزار تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: محمدرضا بایرامی لم یزرع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۶۱۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از سرگذشت عماد مغنیه + فیلم

عماد فایز مغنیه معروف به «حاج رضوان» از فرماندهان نظامی حزب‌الله لبنان مشهور به مرد سایه و یکی از رهبران نظامی حزب‌الله لبنان در جنگ اسرائیل و لبنان در تابستان ۲۰۰۶ بود که به قول حاج قاسم سلیمانی، یار دیرین عماد مغنیه، مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل شبح ناپدید می‌شد.

روایتی از سرگذشت عماد مغنیه که در ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ در انفجاری در دمشق شهید شد، منتشر شده است.

 

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فیلم و صوت فیلم و صوت

دیگر خبرها

  • آشتی صلاح و کلوپ با گلی دراماتیک؛ ستاره مصری درخشید و لیورپول را نجات داد
  • دستگاه آمارگیری کشتار طیور در گناباد تولید شد
  • آشنایی با سیستم مرموز چشم پنتاگون در مدار زمین | از ردیابی تا کشتار موشک‌ها! +تصویر
  • عرضه روایت ترس سربازرس مگره در بازار نشر
  • روایتی از سرگذشت عماد مغنیه + فیلم
  • به نشر با ۷۸۲ عنوان در نمایشگاه کتاب حاضر می‌شود
  • انتشار کتابی از عدنان غُریفی در اولین سالگرد درگذشتش
  • غیرمسلمانان به کشتار مردم غزه اعتراض کرده اند ولی خبری از اعتراض در بلاد اسلامی نیست
  • انتقاد از سکوت مدعیان حقوق بشر از کشتار زنان و کودکان در غزه
  • روایتی از رنج دانش آموزان مازندرانی